جشن تولدون
سلام گل همیشه بهارم همونطور که گفتم قرار بود پنج شنبه یه جشن تولد کوچیک واسه یکتا و پارمیس تو خونه ی دایی محمود گرفته بشه و چون آتنا هم که قرار بود باشه و احتمال داشت،البته احتمال که نه صددرصد میدونستیم که یه دعوای حسابی به پا خواهد شد واسه آتنا هم جشن گرفتیم و خلاصه اون شب سه تا کیک تولد ردیف شد با 6 خانواده که بودیم و هرکدوم 3 تا هدیه آورده بودند(18=3*6 ) 18 تا کادو روی هم جمع شده بود. اول جشن قرار بود همه چی با نظم و ترتیب برگزار بشه و طبق معمول مامان جون و باباجون (بزرگ مجلس) رفتند و با سه تا وروجک عکس گرفتند و کادوهاشون رو هم دادند. موقع باز کردن که شد این یکی گفت من مال اونو میخوام اون یکی گفت من مال اینو...